| دسته بندی | پزشکی |
| فرمت فایل | doc |
| حجم فایل | 38 کیلو بایت |
| تعداد صفحات فایل | 40 |
جانوارن هم، برای تولید مثل، به سلول های نر و ماده نیاز دارند. گامت نر اسپرم و گامت ماده تخمک نام دارد که در اندام های تولید مثلی نر و ماده به وجود می آیند در همه مهره داران و بعضی از بی مهره ها، جانور نر و ماده از هم جدا هستند. اما در بعضی بی مهرهها از قبیل اسفنجها، مرجانها، بعضی از کرمها و نرم تنان، مانند گیاهان، اندام تولید مثل نر وم اده در بدن یک فرد است ( نر- ماده اند). جانوران گرچه در تولید مثل جنسی روش های مختلفی دارند ولی دو ویژگی مشترک در این روش ها وجود دارد که در قالب شرایط گوناگون ساختار بدنی و محیطی آنها به شکلهای مختلفی بروز میکند.
الف – ایجاد امکان لقاح: گامت ها باید با یکدیگر برخورد کنند تا بتوانند ترکیب شوند و سلول تخم را ایجاد نمایند. گر چه اغلب، گامت نر- بر خلاف گامت ماده – متحرک است اما معمولاً برای برخورد با هم به شرایط محیطی وابسته اند، بنابراین، برای انجام لقاح شرایط مکانی و زمانی خاصی لازم است.
از نظر شرایط مکانی، لقاح ممکن است در بیرون بدن جاندار صورت بگیرد ( مانند بسیاری از بی مهره گان، ماهی ها و دوزیستان) یا آن که در داخل بدن باشد ( مانند خزندگان، پرندگان و پستانداران و بسیاری از گیاهان) در حالت اول آن را لقاح خارجی و در صورت دوم، آن را لقاح داخلی گویند.
از نظر شرایط زمانی، تولید گامت ها و نیز رها شدن آنها به منظور ترکیب با یکدیگر باید تقریباً در یک موقع و در زمان مناسب باشد تا امکان برخورد مؤثر گامت ها فراهم شود. این زمان مناسب، در برخی جانوران مثل پستانداران و پرندگان، دورهی جنسی نام دارد.
بحث کنید
در لقاح خارجی، گامت ها در محیط زندگی جاندار – که معمولاً آب است – رها می شوند. البته در لقاح داخلی نیز باید محیط مناسب برای زنده ماندن گامت ها تا هنگام لقاح، فراهم شود.
ب- ایجاد امکان رشد تخت تا ایجاد نوزاد: برای آن که تولید مثل موفق باشد باید شرایطی تغذیه و حفاظت از جنین فراهم شده باشد. در جانورانی که جنین داخل«رحم» درون شکم مادر پرورش مییابد، این شرایط به بهترین صورت وجود دارد. جنین از طریق اندامی به نام « جفت» که به وسیلهی « بند ناف» به جنین متصل است با خون مادر ارتباط دارد و مواد لازم را از آن دریافت می کند و مواد زاید را به آن می دهد.
در جانوران تخم گذار، جنین از نظر تغذیه به اندوختهی غذایی داخل تخم وابسته بوده و از نظر حفاظت با توجه به نوع جانور، به پوستهی سخت یا قابل انعطاف تخم متکی است.
تولید مثل در آدمی
تولید مثل در انسان نیز مانند پستانداران دیگر با تشکیل سلول های جنسی نر و ماده و ترکیب هسته های آنها با یکدیگر و ایجاد سلول تخم صورت می گیرد. در انسان، گامتها توسط غدد جنسی تولید می شوند. شما با غدد جنسی به عنوان غدد مولد هورمون های جنسی آشنا شدید اما آنها، گامت نر (اسپرم) و گامت ماده ( تخمک) نیز تولید می کنند.
بیضه ها یک جفت غده هستند که در زیر شکم و خارج از آن قرار دارند. این غدد شامل لوله های نازک و پر پیچ و خمی هستند که عمل اسپرم سازی را در دمای کم تر از دمای معمولی بدن و به طور دائم از دوران بلوغ تا پایان عمر انجام می دهند. البته شدت آن در سنین کهولت کاهش چشمگیری پیدا می کند. اسپرمها پس از ساخت شدن در مجاری پیچیده ای کنار بیضه انباشه می شوند تا مراحل نهایی رشد خود را طی کنند.
| دسته بندی | پزشکی |
| فرمت فایل | doc |
| حجم فایل | 16 کیلو بایت |
| تعداد صفحات فایل | 17 |
چکیده:
پیشرفت های اخیر در جراحی بازهم علاج ناپذیر بودن سرطان را عنوان می کنند. این پیشرفت ها در تومورشناسی به بیماران کمک می کند که سرطان سر و گردن در بیماران بهتر شناخته شود. رادیوتراپی بطور سه بعدی با شکستگی ها در ارتباط است جراحی با اشعه و رادیوتراپی مربوط به استرئوتاکسی، رادیوتراپی با پرتوی نوترون، رادیوتراپی با ذرات باردار- رادیوتراپی بصورت جراحی مشخص می شوند. این پیشرفتها با دوز اشعه در ارتباط است که تومورها می توانند با اشعه کم شوند و به بافت طبیعی تحویل داده شوند.
علاوه بر این، شیمی درمانی هم مهم است. این مقاله شرایطی از پیشرفت جدید را در درمان سرطان سر و گردن مشخص می کند.
مقدمه:
سرطان در منطقه سر و گردن شامل 3% سرطان هاست که تقریباً 40000 نوع جدید در آمریکا هر ساله دیده می شود. سیگار کشیدن دلیل شایع سرطان سر و گردن است. استفاده از مدار الکلی، بهداشت دهان ضعیف فاکتورهای خطرساز هستند. این حالت بی نظمی مشخص شده که برای مثال ژن Po3 در موتاسیون بیماران سرطانی دیده شده. عفونت با ویروس اپشتاین- بار از انواع پاپیلوها ویروس نوع 6، 11، 16، 18 نقش را در پیشرفت بدخیم بودن سر و گردن بازی می کنند.
این بیماران باید تحت مراقبت قرار گیرند که اعضاء این تیم با پیشنهاداتی روبرو شده اند که می توانند مراقبت دندانی در تغذیه، روان شناسی، را به حساب آورند. هدف از این روش چند نظمی افزایش حالت کلی بدون بیماری است. در حالیکه زاد و ولد کاهش پیدا می کند. چندین پیشرفت اخیر در تکنیک اشعه ها و طرح ریزی بیماران مشاهده شده و این شیمی درمانی ادامه دارد تا در این مقاله پیشرفت های مهم بحث شوند.
رادیوتراپی (اشعه درمانی) قراردادی:
رادیوتراپی برای درمان سرطان در بیش از یک قرن کاربرد داشته است. دوز این اشعهها برحسب واحد (Gy) عنوان می شود.
که نشان می دهد میزان انرژی در بافت برای هر واحد تون J/kg چگونه است. این روش اشعه درمانی با پرتو خارجی EBRT یک مورد خطی است که فوتون تولید میکند. این ماشین ها از پرتوهای اشعه x با انرژی بالا و نافذ استفاده می کنند.
جهت کاهش دادن دوز اشعه که به پوست تحویل داده می شود استفاده می شود. در مقابل الکترونها و اشعه x سطحی محدود به عمق نفوذ و مناسب هستند که ضایعات سطحی درمان می شوند. این درمان با اشعه از طریق درمان با تشعشع یونیزه ارائه شده که شامل کاشت رادیوایزوتوپ مثل ایریدیوم 192 و سزیم 137 مستقیماً به سرطان ها مربوط می شود. در طول این تشعشع یونیزه، اشعه گاما از منبع رادیواکتیو خارج میشود که اثر بیولوژیکی یکسان دارند.
در یک درجه کشتن سلولهای توموری چند دوز کم از اشعه خطری را با دوز بالا نشان می دهد. بهمین دلیل در شکستگی از دهه 1920 از اشعه ها استفاده شد. به طور کل 44 تا 50 Gy اشعه، به 2-8/1 Gy تحویل داده شد.
پس در این مناطق خطر 15% یا بیشتر در بیماری میکروسکوپی دیده شد، که بین 66 و 70 Gy در تومورها پیشگویی می شود و 2 سانتی متر یا کمتر هستند وقتی رادیوتراپی در بیماری پیشرفته با دوز 70 Gy بطور ضروری کنترل تومور را بهمراه داشته باشد و شامل گرهها می شود.
با یک قانون سرانگشتی می توان گفت دوز اشعه در کنترل با اندازه تومور افزایش مییابد. در بیماران لنفادنوپاتی، EBRT کنترل بیش از 90 درصد گرههای گران را 2 سانتی متر یا کمتر اندازه گیری کرده اند. EBRT در دوز 70 Gy یا بیشتر 80 درصد گره های 2 تا 3 سانتیمتری را استریل میکنند. گرههای لنفاوی بزرگتر از 3 سانتیمتر به تنهایی با EBRT کنترل می شوند. استثناء در این قانون کلی متاستاز گره لنفی فاز و فاریرمینژال را در کارسینو، ایجاد کرده که اینها حساس به اشعه هستند که از تومور ابتدایی به مناطق دیگر گسترش می یابد.
| دسته بندی | پزشکی |
| فرمت فایل | doc |
| حجم فایل | 21 کیلو بایت |
| تعداد صفحات فایل | 19 |
اگر بیماریهای مقاربتی با هم در نظر گرفته شوند,یکی از شایع ترین عوارض طبی بارداری خصوصا در جمعیت های فقیر شهری که گرفتار بلای اعتیادوروسپیگری هستند,محسوب خواهد شد.مثلا در درمانگاهای پره ناتال بیمارستان پارکلند عفونت کلا میدیایی در 12درصد,سوزاک در 2تا3درصد,سیفیلیس در1تا2درصد,هر پس تناسلی دریک درصد وعفونت نقص ایمنی انسانی در4/0درصد یافت شده است.بیماریابی,شناسایی,آموزش ودرمان باید بخشهای اصلی مراقبت پیش ازتولد درزنان مستعدابتلا به این عفونتهای شایع را تشکیل می دهد.درنتیجه به عنوان بخشی از آزمایشهای معمول پیش از تولد,بیماریهای مقاربتی شایع شامل سیفیلیس,سوزاک,کلامید یا,ویروس هپاتیتB,ویروس نقص ایمنی انسان وویروس پاپیلومای انسانی اغلب مورد بررسی قرار میگرند.نویسندگان تلاش دارنددر بسیاری از روشهای درمانی برای بیماریهای مقاربتی درذیل از روشهای درمانی موثر ولی غالبا تغییر یافته که بطور دوره ای توسط مراکز کنترل بیماریها ارائه می شود,کمک بگیرند.
سیفیلیس تا همین اواخربروز سیفیلیس در ایالات متحده افزایش داشت.بیشترین مقدار این افزایش درسال 1990بوده واز آن زمان به بعد کاهش یافته است.میزان بروز سیفیلیس اولیه وثانویه در ایالات متحده درسال1933 4/10در000/100بوده وبیش از 300 مورد سیفیلیس مادر زادی در کودکان کمتر از یک سال نیز وجود داشته است.ارتباطی بین سیفیلیس مادری ومصرف مواد مخدر بویژهcrake cocaineوفقدان مراقبتهای پیش از تولدگزارش کردند.در تحقیقی درباره سیفیلیس پره ناتال در بیمارستان شهر بوستون که مدت 4ماهه ادامه داشت,شیوع سیفیلیس در زنان غیر بارداروباردار را درسال1951, 4/2اعلام نمودند درحالیکه این مقدار درسال 1991, 9/3درصد بوده است.آنها نتیجه گیری کردنداستمرار شیوع سیفیلیس در دوره بارداری درارتباط بامصرف مواد مخدر,عفونت باویروس نقص ایمنی انسانی,فقدان مراقبتهای پره ناتال,عدم موفقیت در درمان وعفونت مجدد می باشد.سیفیلیس قبل از زایمان از طریق ایجادزایمان زودرس,مرگ جنین,عفونت نوزادی ازطریق عبور از جفت یا عفونت حین زایمان می تواندشدیدا روی نتیجه بارداری تاثیر گذارد.خوشبختانه ازمیان بسیاری از عفونتهای مادر زادی,سیفیلیس نه تنها بسهولت قابل پیشگیری است بلکه به درمان به خوبی پاسخ میدهد. تظاهرات بالینی پس از یک دوره نهفته10تا90 روزه اما معمولا کمتر از6هفته سیفیلیس اولیه پدیدار می گرددودرخلال بارداری,ضایعه اولیه دستگاه تناسلی یا گاهی اوقات ضایعات اولیه ممکن است آنقدر کوچک باشند که دیده نشوند.مثلا شانکر سرویکس که بیشتر درزنان باردار دیده میشودبخاطر تلقیح باکتری در بافت شکننده سرویکس است.شانکر اولیه به صورت یک زخم نرم بدون دردبالبه های برجسته بافت گرانولاسیون درقاعده مشخص می گردد.شانکر از 2تا6 هفته پایدار مانده وسپس بطور خود به خود بهبود می یابداما اغلب غددلنفاوی اینگوینال بزرگ وغیرحساس ظاهر می شوند.تقریبا پس از 6 تا8هفته پس ازبهبودشانکر,سیفیلیس ثانویه معمولا به شکل راشهای جلدی با اشکال بسیارمختلف بروز می کند.حدود 15درصد اززنان دراین مرحله هنوز دارای شانکر می باشند.ضایعات سیفیلیس ثانویه در25درصداز بیماران خفیف بوده ومورد توجه قرار نمی گیرند.دربعضی موارد,ضایعات محدود به دستگاه تناسلی بوده وبه صورت نواحی برجسته ای تحت عنوان کوندیلوماتالاتا نامیده می شوند که گهگاه باعث ایجاد زخمهایی درناحیه فرج می گردند.سیفیلیس ثانویه ممکن است سبب ایجاد آلوپسی شود.در بسیاری از زنان سابقه ای اززخم منفرد یاراش جلدی وجود ندارد.گاه نخستین علامت اثبات بیماری بدنیا آوردن نوزاد مرده یا زنده ای است که به شدت سیفیلیس مادرزادی مبتلا است. عفونت جنینی ونوزادی :درگذشته سیفیلیس علت قریب دوسوم موارد مرده زایی به شمار می آمد.امروزه سیفیلیس نقش کوچکتر اماثابت تری درمرگ جنین ایفا می نماید.همانگونه که درشکل 2-59نشان داده شده است,تعدادمبتلایان به عفونت مادر زادی به موازات وجود سیفیلیس اولیه وثانویه در زنان می باشد.دربسیاری از این مادران مراقبتهای پیش از تولدناکافی بوده وبنابراین عفونت درآنها تشخیص داده نمی شود.موارد بسیاری ازسیفیلیس مادرزادی راشرح داده اند که بدون تشخیص مانده اندزیرا فرصت پاسخ آنتی بادی تازمان زایمان درعفونت جدید مادر وجود نداشته است.گزارش کرده اندکه تیتر سرولوژیک ومدت زمان نا مشخص عفونت,عوامل خطر ساز اصلی درسیفیلیس مادر زادی می باشند.دربررسی 322مورد سیفیلیس مادرزادی گزارش نموده اند که تنها 20درصد ازنوزادان تحت بررسی کامل آزمایشگاهی شامل عکسبرداری از استخوانهای دراز وبررسی مایع نخاعی قرار گرفته اند.ازمیان 80 خانمی که درجریان بارداری تحت درمان سیفیلیس قرار گرفتند تنها 30درصدبطورمناسب درمان شدند.اسپیروکتها به آسانی ازجفت عبور کرده وقادر به ایجاد عفونت مادر زادی هستندهر چند که به خاطر وجود ایجاد ایمنی نسبی,معمولا چنین تظاهرات بالینی را پیش ازهفته 18 نشان نمی دهد.شروع سیفیلیس مادر زادی بسته به مرحله بیماری ومدت زمان عفونت مادری فرق کرده وبیشترین میزان بروز آن در نوزادان به دنیا آمده از مادرانی که مبتلابه سیفیلیس ابتدایی میباشند,وکمترین میزان بروز دراواخر سیفیلیس مرحله دیررس پدید می آید.مهم آنکه هرمرحله ای ازسیفیلیس مادری مکن است منجر به عفونت جنینی بشود.
پاتولوژی:
سیفیلیس یک بیماری مزمن است واسپیروکت در اعضای داخلی ضایعاتی ایجاد می کندکه شامل تغییرات نسج بینا بینی ریه,کبد,طحال وپانکراس می باشد.عفونتهای جدیدتر به احتمال زیادتری با بیماری جنینی همراه است.سیفیلیس بعلاوه موجب استئوکندریت در استخوانهای بلند می گرددکه ازلحاظ رادیو گرافی درانتهای استخوان فمور,تیبیا,ورادیوس آسانتر قابل تشخیص است.
| دسته بندی | پزشکی |
| فرمت فایل | doc |
| حجم فایل | 73 کیلو بایت |
| تعداد صفحات فایل | 101 |
آناتومی قلب
آناتومی میکروسکوپی قلب
بافت قلب (میوکارد) متشکل از انواع متنوعی از سلولهاست که به همراه یکدیگر باعث ایجاد انقباض منظم قلب می شوند. سلولهای تخصص یافته سیستم الکتریکی (هدایتی) قلب را تشکیل می دهند. این سیستم باعث تولید تکانه های الکتریکی می شود و این تکانه ها را به فیبرهای عضلانی قلب (میوسیتها) منتقل می کند و میوسیتها نیز به نوبه خود موجب انقباض مکانیکی می شوند. نحوه اتصال آنها به صورت end-to-end است. این ضخامت نواحی ضخیم شده ای از غشای سلولی (سارکوم) هستند که به انتقال نیروی مکانیکی بین سلول ها کمک می کنند. سارکولم اعمالی مشابه سایر غشاهای سلولی دارد. این اعمال عبارتند از حفظ گرادیان یونی، انتشار تکانه های الکتریکی و ایجاد گیرنده برای دریافت تحریکات هورمونی و عصبی به علاوه سارکولم از طریق توبولهای عرضی(توبولهای T) کوچکی که از این غشاء به درون فضای داخل سلول گسترش یافته اند، نقش مهمی در تحریک و انقباض میوکارد دارد.
میوسیتها از ارگانلهای متعدد که انرژی مورد نیاز برای انقباض را فراهم می کند، شبکه وسیع توبولهای داخل سلولی که رتیکولوم سارکوپلاسمیک نامیده می شوند و به عنوان مخزن اصلی کلسیم داخل سلولی عمل می کنند و میوفیبریلها که عناصر انقباضی سلول هستند تشکیل شده اند. هر میوفیبریل از واحدهای تکرار شونده ای به نام سارکومروپروتئین های تنظیم کننده آنها یعنی تروپونین و تروپومیوزین تشکیل شده اند، فیلامانهای اکتین و میوزین بر روی یکدیگر قرار دارند.
آناتومی ماکروسکوپی قلب
قلب از چهار حفره تشکیل شده است. دو دهلیز، دو بطن، دو پمپ مجزا و کنار هم را تشکیل می دهند که به صورت سری قرار گرفته اند. دهلیزها حفره های کم فشاری هستند که در طی انقباض بطن (سیستول) خون را ذخیره می کنند در مرحله شل شدن بطنها (دیاستول) باعث پرشدن بطنها می شوند. دهلیزها توسط سپتوم بین دهلیزی نازکی از هم جدا می شوند.
بطنها حفره های با فشار بالا هستند که خون را به ریه ها و بافتهای محیطی پمپ می کنند. از آنجائی که بطن چپ نسبت به بطن راست فشار بالاتری ایجاد می کند، لذا دیواره بطن چپ ضخیم تر از بطن راست است. بطنها توسط سپتوم بین بطنی از هم جدا می شوند. سپتوم بین بطنی در قسمت فوقانی از ساختمان غشایی و در قسمت میانی و انتهایی از ساختمان عضلانی ضخیمی تشکیل شده است.
دهلیزها و بطنها توسط دریچه های دهلیزی- بطنی(A.V) از یکدیگر جدا می شوند. دریچه میترال دریچه دولتی است که دهلیز و بطن چپ را از یکدیگر جدا می کند، دریچه تری کوسپید دریچه سه لتی است و دهلیز و بطن راست را از یکدیگر جدا می کند. در سمت بطنی این دریچه ها نوارهای محکمی موسوم به طنابهای وتری قرار دارند، که دریچه ها را به عضلات پاپیلر از میوکارد طبیعی به داخل حفره بطنها برآمده شده اند و نقش مهمی در بسته شدن مناسب دریچه ها دارند.
دریچه های هلالی بطنها را از حفره های شریانی جدا می کنند. دریچه آئورت، بطن چپ را از شریان آئورت جدا می کند و دریچه پولمونر، بطن راست را از شریان ریوی جدا می کند. این دریچه ها طناب ندارند. به علاوه این دریچه ها از جنس بافت فیبری هستند و لبه های آنها کاملاً در کنار یکدیگر قرار می گیرند، که باعث بسته شدن مناسب دریچه ها می شوند.
تغذیه خونی قلب
قلب توسط شریان کرونری راست و چپ تغذیه می شود که این شرائین در ناودان کرونری قرار می گیرد. شریان کرونری چپ60%، شریان کرونری راست40% قلب را مشروب می کند. شریان کرونری راست از سینوس آئورتیک قدامی شروع می شود و ابتدا بین شریان ریوی و گوشک راست حرکت کرده و در ناودان کرونری به سمت پایین و راست می آید. کناره تحتانی قلب را دور می زند و وارد سطح دیافراگماتیک قلب می شود، در ناودان کرونری در سطح دیافراگماتیک ادامه مسیر داده تا به محل تقاطع ناودان کرونری و شیار بین بطنی- خلفی می رسد و نهایتاً شریان بین بطنی- خلفی در بریدگی راسی که در سمت راست اپکس قلب قرار گرفته با شریان بین بطنی- قدامی که شاخه کرونر چپ است، آناستوموز می یابد.
| دسته بندی | علوم پزشکی |
| فرمت فایل | doc |
| حجم فایل | 19 کیلو بایت |
| تعداد صفحات فایل | 14 |
متخصصان عصب شناسی موفق به ابداع روشی جدید برای درمان بافتهای مغزی آسیب دیده که در آن به کمک امواج ماورا صوت لختههای خونی تشکیل شده در بافت مغز تجزیه میشوند.
متخصصان عصب شناسی موفق به ابداع روشی جدید برای درمان بافتهای مغزی آسیب دیده که در آن به کمک امواج ماورا صوت لختههای خونی تشکیل شده در بافت مغز تجزیه میشوند.اخیرا پس از برگزاری همایش متخصصان اعصاب اروپا در دوسلدورف آلمان، متخصصان عصبشناسی اعلام کردند راه موثر و تازهای برای درمان بیماران مبتلا به سکته مغزی یافتهاند.
اساس روش درمانی تازه که «سونوترومبولیز» (Sono-Thrombolyse) نام دارد، مبتنی بر روشی است که از آن در تجزیه سنگهای کلیه استفاده میشود و طی آن با استفاده از طول موج مشخصی از امواج ماورا صوت سنگهای تشکیل شده در بافت کلیه خرد و تجزیه میشوند.
در این روش به کمک امواج ماورا صوت لختههای خونی تشکیل شده در بافت مغز تجزیه میشوند.
تشکیل لختههای خونی نتیجه واکنش سریع سیستم ایمنی است که پس از پارگی مویرگ به سرعت در محل خونریزی شبکه فیبری ظریفی میسازد که گلبولهای خونی را به خود جذب کرده و با تشکیل لخته از خونریزی بیشتر جلوگیری میکند، اما حضور این لختهها عملکرد مغز را مختل و به سکتههای مغزی منجر میشوند. سونوترومبولیز تجزیه لخته خونی به کمک امواج ماورا صوت است. فرکانس مشخصی از این امواج با هدف قرار دادن فیبرهای شبکه لخته سبب بازشدهگی و تجزیه لخته میشود.
روشی که هم اکنون برای تجزیه لختههای خونی در درمان بیمارن سکته مغزی استفاده میشود مصرف داروست. پروفسور ماریو سیبلا (Mario Siebler) متخصص اعصاب کلینیک دانشگاه دوسلدورف در این مورد میگوید: در سونوترومبولیز مصرف دارو که به صورت هدفمند برای تجزیه لخته خونی جذب شبکه فیبری آن شده، سبب میشود که لخته خونی بهتر هدف امواج قرارگیرد.
این روش درمانی تا کنون در کلنیکهای دانشگاهی دو شهر دوسلدورف و مانهایم آلمان مورد استفاده قرار گرفته است و نتیجه آن موفقیتآمیز بوده است.
بر اساس پیش بینی پروفسور سیبلا در آینده نه چندان دور این روش جایگزین روش متداول کنونی خواهد شد و مورد استفاده تمامی بیمارستانهای آلمان قرار خواهد گرفت.
در حال حاضر بخش اعصاب تمامی بیمارستانهای آلمان دستگاههای مخصوص سونوگرافی مغز و اعصاب را در اختیار دارند که میتوان به کمک آنها امواج مورد نظر را ایجاد کرد. این دستگاهها استفادههای درمانی گوناگونی دارند.
نکتهای که در این روش بر روی آن تأکید میشود، درمان به موقع است.
آن طور که متخصصان اعلام کردهاند موثرترین زمان درمان تا سه ساعت اولیه پس از بروز سکته است؛ البته هر چه سن بیمار از ۵۵ سال بالاتر باشد به علت کاسته شدن از تراکم استخوانی بافت جمجمه شانس درمان با این روش کاهش مییابد.
سونوترومبولیز اولین بار توسط پروفسور آندری الکساندروف (Andrej Alexandrow) در بیمارستان دالاس در ایالت تگزاس آمریکا طرح شد.
مهمترین نکته این روش استفاده از فرکانس مشخصی است که به گونهای هدفمند از یک سو لخته خونی را مورد هدف قرار داده و از سوی دیگر به سایر مویرگهای خونی بافت مغز را آسیب نرساند.