فایل ورد کامل جغرافیای شهری(مبانی و ایران). این فایل در ارتباط با جغرافیای شهری(مبانی و ایران) تهیه شده است، در حجم 379 صفحه آماده پرینت.

همراه با نمونه سوالات چهارگزینه ای همراه با پاسخنامه

 

بخشی از متن:
فصل اول: دیدگاههای نو در جغرافیای شهری

جغرافیای شهری چیست؟

تعاریف جغرافیای شهری
1ـ جغرافیای شهری روی نظام فضایی و موقعیت شهر تأکید دارد و نظیر سایر شاخه¬ﻫﺎﯼ علم جغرافیا، علل پراکندگی مکان¬ﻫﺎﯼ شهری، تشابهات و تناقضات اجتماعی ـ اقتصادی میان آنها را در ارتباط با شرایط مکانی مطالعه ﻣﯽ¬کند.
با توجه به تعاریف فوق، تحلیل و تأکید در جغرافیای شهری بر پایه موارد زیر صورت ﻣﯽ¬گیرد.
الف ـ نظام داخلی شهرها و ماهیت الگوها به ویژه کاربری زمین و حوزه¬ﻫﺎﯼ اجتماعی شهرها.
ب ـ بررسی روند این الگوها و شکل¬گیری آنها در طول زمان.
2ـ جغرافیای شهری روی الگوهای فضایی پدیده¬ﻫﺎﯼ شهری، هم از نظر پراکندگی فضایی و هم از جهت تأثیر متقابل فضایی آنها و همچنین روندها را در داخل شهرها مطالعه ﻣﯽ¬کند. این تعریف از جغرافیای شهری بیشتر پوزیتیویستی است و روش¬ﻫﺎﯼ آماری و مدل¬ﻫﺎ را به خدمت ﻣﯽگیرد.
در واقع، در جغرافیای شهری، در یک طرف جغرافیای سیستماتیک (نظام یافته) و در طرف دیگر جغرافیای ناحیه¬ای قرار ﻣﯽ¬گیرد. از این رو جنبه¬ﻫﺎﯼ فضایی توسعه شهری، از دو نقطه نظر بررسی ﻣﯽ¬شود:
الف ـ درون شهری: در این قسمت، شهر به عنوان یک پدیده مجزا و منفک در سیستم سکونتگاهی مورد مطالعه قرار ﻣﯽ¬گیرد که مباحثی چون کیفیت کاربری زمین، مورفولوژی شهری کارکرد شهر، میزان توسعه شهر و حوضه¬ﻫﺎﯼ اجتماعی داخل شهرها در قلمرو آن قرار ﻣﯽ¬گیرد.
ب ـ برون شهری یا تأثیرات متقابل فضایی یک حوزه شهری در حوزه شهری دیگر:
در اینجا تأثیرات مادر شهرهای جهانی در مادر شهرهای ملی، ناحیه¬ای و تأثیرات شهر مسلط به سایر شهرها و نواحی کشور و وابستگی فضایی (شهر یا ناحیه) مورد بررسی قرار ﻣﯽ¬گیرد.
اما در سالهای اخیر به ویژه در دهه ی 1980 دو مکتب بیش از همه، جغرافیای شهری را تحت تاثیر قرار داده است:
الف ـ مکتب ساخت¬گرایی: مکتب جغرافیای ساختاری، بیشتر به شناخت عمیق نابرابری¬ﻫﺎﯼ اجتماعی ـ اقتصادی در شهرها تأکید ﻣﯽ¬کند، در نتیجه ی نابرابری¬ﻫﺎﯼ فوق، تخصیص فضایی منابع به صورت محدود در شهرها صورت گرفته است. به تعبیر عده¬ای از جغرافی¬دانان، ـ مکتب ساخت¬گرایی در مسیر عدالت اجتماعی در شهرها پیش ﻣﯽ¬رود.
ب ـ رفتارگرایی: مکتب جغرافیای رفتاری که تحلیل سازمان فضایی شهرها و رفتار فضایی را در داخل الگوهای سازمانی مورد توجه قرار ﻣﯽ¬دهد.
مفهوم پراکندگی فضایی در جغرافیای شهری یعنی شکل¬گیری پدیده¬ﻫﺎﯼ شهری در سطوح خطی، شبکه¬ای، سطحی و نظایر آن ﻣﯽ¬باشد و در تأثیر متقابل فضایی، آمد و شد روزانه به محل کار به مرکز خرید، جابه¬جایی محله مسکونی و مسکن در داخل شهرها، ..... بررسی ﻣﯽ¬شود.
قلمروهای جغرافیای شهری:
شهرنشینی علت و محصول تغییرات مهمی است که از پراکندگی جغرافیایی مردم و فعالیت¬ﻫﺎﯼ اجتماعی ـ اقتصادی آنها در مکان ویژه¬ای به وجود آمده است. شاید بتوان از پدیده¬ﻫﺎﯼ شهر و شهرنشینی به شرح زیر یاد کرد:
1ـ شهر و شهرنشینی به عنوان تسلط امر تراکم در همه سازمان¬ﻫﺎ، مؤسسات و واحدهای مسکونی و افزایش جمعیت مکان¬ﻫﺎﯼ ویژه.
2ـ شهر به عنوان کانون اصلی عرضه خدمات به جمعیت متراکم در شهر و منطقه نفوذ آن.
3ـ شهر به عنوان تمرکز فعالیت‏های اجتماعی غیر کشاورزی در سکونتگاهی انسانی.
4ـ شهرنشینی به عنوان تسلط شیوه خاص زندگی و بیانگر سیر مدنیت و تمدن جوامع انسانی.
به تعبیر ژان گوتمن جغرافی¬دان معروف انگلیسی، جغرافیای شهری، از موقع طبیعی شهر، مشخصات جمعیتی و فعالیت‏های اجتماعی این جمعیت، سازمان¬ﻫﺎﯼ اجتماعی و سیاسی و بالاخره از محیط ساخته شده که محصول فیزیکی انسان است، بحث و گفتگو ﻣﯽ¬کند.
در دوره¬ﻫﺎﯼ گذشته و به طور سنتی، جغرافیای شهری از موقع و موضع، وسعت، شکل، کارکرد مورفولوژی و سازمان¬ﻫﺎﯼ داخلی شهرها بحث ﻣﯽ¬کرد.
اما به موازات توسعه شهرها و افزایش جمعیت شهرهای بزرگ، ظهور مسائل گوناگون و پیچیده اجتماعی ـ اقتصادی در داخل شهرها، ورود شهرهای بزرگ جهان سوم به سیستم اقتصادی جهانی، ابعاد تازه¬ای در جغرافیای شهری به وجود آمد و تحلیل دقیق سیاسی و اجتماعی را در قلمرو جغرافیای شهری سبب گردید.
امروزه، جمعیت¬یابی شدید شهرها به همراه مسایل اجتماعی ـ اقتصادی آنها شکل کاملاً تازه¬ای از شهر، شهرنشینی و شهرگرایی به وجود آورده است که با آنچه در نیم قرن قبل در شهرها دیده ﻣﯽ¬شد تفاوت¬ﻫﺎﯼ زیادی دارد، روشن است که جغرافیای شهری نیز لازم بود ابعاد و قلمروهای تازه¬ای بجوید تا محیط زیست شهری شایسته¬ای جهت ساکنین شهرها فراهم آورد. از این رو امروزه، در بررسی¬ﻫﺎﯼ جغرافیایی از شهرها، ایدئولوژی حاکم بر شهرها، تحلیل تصمیمات حکومتی در ارتباط با خلق فضای فیزیکی و اجتماعی در شهرها، وابستگی به اقتصاد جهانی در جهت بررسی مسایل مهم شهرهای جهان سوم و عدالت اجتماعی و کیفیت دسترسی مردم شهرها به نیازهای اساسی، مکان گزینی همه سازمان¬ﻫﺎ و تأسیسات شهری نظیر کارخانه¬ﻫﺎ، پارک¬ﻫﺎ، بیمارستان¬ﻫﺎ، مناطق مسکونی، مناطق تجاری و صنعتی، مناطق فرهنگی، فرودگاه¬ﻫﺎ و ترمینال¬ﻫﺎی مسافربری، مدارس، درمانگاهها، منطقه گذران اوقات فراغت، حوزه¬ﻫﺎﯼ اجتماعی، علل دو قطبی شدن شهرهای جهان سوم و دهها موضوع شهری در ارتباط با فضای شهری سخن به میان ﻣﯽ¬آید. از این رو، جهت¬گیری جغرافیای شهری، برای ورود به قلمروهای تازه، کاملاً با اقتصاد سیاسی، سیستم‏های اقتصادی و نظام¬ﻫﺎﯼ حکومتی پیوند ﻣﯽ¬خورد.
برخلاف سابق که مکان¬ﻫﺎﯼ شهری در برابر مکان¬ﻫﺎﯼ روستایی قرار ﻣﯽ¬گرفت، امروزه سیستم‏های شهری به صورت حوزه-ﻫﺎﯼ مادر شهری، منطقه شهرنشین، مجموعه¬ﻫﺎﯼ شهری و بالاخره در شکل مگالاپلیس ظاهر ﻣﯽ¬شوند که در همه آنها، مادر شهرها، شهرهای بزرگ، شهرهای میانی، شهرک¬ﻫﺎ و روستاها، در داخل مجموعه¬ﻫﺎ و سیستم‏های سلسله مراتبی قرار ﻣﯽگیرند و یک واحد منسجم و به هم پیوسته شهری را تشکیل ﻣﯽ¬دهند که از شرایط سیستمی تأثیر ﻣﯽ¬پذیرد و برخورد سیستمی ﻣﯽ¬طلبند. این سیستم شهری و سلسله مراتبی نه تنها به ناحیه جغرافیای شهر سامان ﻣﯽ¬دهد بلکه در جهان سوم از سیستم‏های مادر شهرهای جهانی شدیداً نیرو ﻣﯽ¬گیرند.
در جغرافیای شهری سنتی، روی شرایط طبیعی، موقع و یا تنها به مورفولوژی شهرها تأکید ﻣﯽشد. امروزه، در جغرافیای شهری، از شرایط فیزیکی حاکم به شهرها دور ¬شده و به جای آن، همه پدیده¬ﻫﺎﯼ شهری در ارتباط با ایدئولوژی اهداف نظام¬ﻫﺎﯼ حکومتی، شرایط اجتماعی، اقتصادی مورد مطالعه قرار ﻣﯽ¬گیرد؛ زیرا محیط ساخته شده شهری و ساخت فضایی، از سیاست نظام¬ﻫﺎﯼ حکومتی منشاء ﻣﯽ¬گیرد و گروه¬ﻫﺎﯼ انسانی و فعالیت‏های اجتماعی ـ اقتصادی آنها را در نقاط معین شهری جای ﻣﯽ¬دهد.
جغرافیای شهری جدید، با تحلیل ارزش¬ﻫﺎﯼ اجتماعی ـ اقتصادی کشورها، ساخت فضایی شهرها را بررسی ﻣﯽ¬کند. امروزه، به هنگام مطالعه شهرهای انگلستان نقش تاچریسم در ده سال اخیر در امر مسکن، خانه¬سازی برای طبقه کم درآمد، بالا رفتن بیکاری در شهرها که همه به نوعی در کیفیت زندگی در شهرهای انگلیسی مؤثر ﻣﯽ¬افتند، با موازین علمی مورد مطالعه قرار ﻣﯽ¬گیرد.
ملاحظه ﻣﯽ¬شود که ارزش¬ﻫﺎﯼ اجتماعی، متأثر از تفاوت¬ﻫﺎﯼ فرهنگی، مورفولوژی شهری و شرایط زندگی را در شهرهای بزرگ را به شکل¬ﻫﺎﯼ گوناگون سامان ﻣﯽ¬دهد.
مورفولوژی شهر، همواره با کارکرد آن پیوند محکمی دارد. انتقال صنایع از بخش مرکزی شهرها به فضاهای بیرونی و حومه-ﻫﺎ ﻣﯽ¬تواند فعالیت و کارکرد کتابخانه¬ﻫﺎ، موزه¬ﻫﺎ، دانشگاهها، مدارس، بیمارستان¬ﻫﺎ را افزایش دهد و به همراه آن مورفولوژی بخش مرکزی شهرهای بزرگ نیز دچار دگرگونی شود. نتیجه ﻣﯽ¬گیریم که در زمان ما تغییرات اجتماعی و اقتصادی سریع-تر از تغییرات فیزیکی صورت ﻣﯽ¬گیرد و محیط زیست انسانی نه از تغییرات فیزیکی بلکه از تغییرات اجتماعی تأثیر فوری ﻣﯽ¬پذیرد. امروزه، در جغرافیای شهری، مفاهیم رشد و توسعه شهر به عنوان فرآیند اجتماعی و سیاسی بیش از سایر موضوعات بررسی و مطالعه ﻣﯽ¬شود.
شهرهای امروزی، مسایل اجتماعی شهرها، تنها با احداث خیابان¬ﻫﺎ و منطقه¬بندی شهری ﻧﻤﯽ¬تواند حل شود بلکه نگرش دوباره به شرایط اجتماعی ـ اقتصادی جامعه شهری و ناحیه¬ای بیش از برنامه¬ریزی فیزیکی ﻣﯽ¬تواند به رفاه اجتماعی مردم شهر بیانجامد و به گسترش عدالت اجتماعی در جامعه امکان دهد. چنین طرز تفکری به ویژه در جغرافیای شهری کشورهای جهان سوم باید اساس کار محسوب شود و همه مسائل و پدیده¬ﻫﺎﯼ شهری با این معیار مورد ارزیابی قرار بگیرد.
دو موج بزرگ در تحولات جغرافیای شهری:
به نظر عده¬ای از جغرافی¬دانان، میان سال¬ﻫﺎﯼ 1960 تا 1958، جغرافیای شهری در مسیر تکاملی خود به دو موج بزرگ علمی- فلسفی برخورد ﻣﯽ¬کند و رنگ اجتماعی و فلسفی بیشتری ﻣﯽ¬پذیرد.
موج اول:
در تحولات جغرافیای شهری، ویژگی¬ﻫﺎﯼ زیر از موج اول مورد مطالعه ماست:
1ـ برخورد اکولوژیکی: در این مکتب، علاوه بر ادامه مباحث، مکتب اکولوژی شهری شیاگو، تحلیل حوزه¬ﻫﺎﯼ اجتماعی و اکولوژی تطبیقی در شهرها مورد تأکید قرار ﻣﯽ¬گیرد.
2ـ اقتصاد جدید شهری: در نگرش اقتصاد جدید شهری، شهر به صورت متوازن، یک هسته¬ای، غفلت از سیاست بخش عمومی، فعالیت‏های اقتصادی با تأکید بر امر بازار و قیمت¬ﻫﺎ در مسئله ساختمان و بهای زمین که همه از روند بازار رقابتی تبعیت ﻣﯽ¬کنند، مورد مطالعه و عنایت قرار ﻣﯽ¬گیرد.
3ـ برخورد رفتاری: در این جا، به رفتار فردی در محیط شهری، بیش از رفتار گروهی تأکید ﻣﯽ¬شود و تحلیل رفتاری در تصمیمات فردی، تصمیم¬گیری و تأثیرات آن در فضای شهری مورد توجه واقع ﻣﯽ¬گردد.
موج دوم
1ـ مکتب نئووبری: این مکتب به طور گسترده، از نظریات ماکس وبر تأثیر پذیرفته است. در این مکتب، برخلاف مکتب مارکسیسم، اقتصاد عامل تعیین کننده ﻧﻤﯽ¬باشد مکتب نئووبری به عامل فرهنگ بیش از اقتصاد، اعتبار علمی قائل است.
2ـ برخورد انسان¬گرایی: در مکتب انسان¬گرایی به سازمان اجتماعی، بیش از سازمان فضایی جامعه تأکید ﻣﯽ¬شود در جغرافیای انسان¬گرا، سه مکتب پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم و ایدئالیسم، آثار و نوشته¬ﻫﺎﯼ تحقیقی زیادی ارائه داده-اند.
3ـ برخورد نئومارکسیستی: در دهه 1970، به سبب ظهور مسایل گوناگون در شرایط اجتماعی و اقتصادی کشورهای سرمایه¬داری توسعه یافته، برخی از جغرافی¬دانان، به هنگام مطالعه جغرافیای شهری، دیدگاه نئومارکسیستی را مورد توجه قرار دادند و شهرهای سرمایه¬داری را در ارتباط با قوانین و شیوه تولید سرمایه¬داری بررسی کرده¬اند.
سیستم شهری و زیر سیستم‏های میان شهری
سیستم شهری مثل چرخی ﻣﯽ¬ماند که همه اجزاء آن (جمعیت، صنعت، تجارت، واحدهای مسکونی و ....) در ارتباط با هم عمل ﻣﯽ¬کند نیروی محرکه این چرخ، جمعیت شهری است که سیستم‏های شهری (زیر سیستم‏ﻫﺎ) را به کار وا ﻣﯽ¬دارد.
خصیصه یک سیستم
1ـ کلیت: از خصیصه¬ﻫﺎﯼ عمده این سیستم این است که دارای سلسله مراتبی است، یعنی دارای سطوح مختلفی است که برای کل سیستم عمل ﻣﯽ¬کند.
2ـ عنصر: تعیین کوچکترین واحد سیستم که دارای عملکرد نسبتاً مستقل است.
3ـ ارتباط: از مشخصات هر سیستم، ارتباط میان عناصر آن است.
تعریف: سیستم مجموعه¬ای از عناصر است که بر یکدیگر تأثیرات متقابل دارند، تغییر هر یک از عناصر سیستم بر سایر عناصر سیستم تأثیر ﻣﯽ¬گذارد و تغییراتی را در کل سیستم سبب ﻣﯽ¬شود.
کیت بست و جان شورت، دو جغرافی¬دان انگلیسی، برخورد جغرافیای شهری را میان سال¬ﻫﺎﯼ 1965 تا 1985 نشان ﻣﯽ-دهند.
دوره اول از تحولات جغرافیای شهری، برخورد غالب با سه مکتب اکولوژی، اقتصاد جدید شهری و رفتاری بوده است که امروزه نیز در بیشتر نوشته¬ﻫﺎﯼ جغرافیایی دیده ﻣﯽ¬شود.
و...

 

این فایل با فرمت ورد در 379 صفحه آماده پرینت همراه با نمونه سوالات چهارگزینه ای همراه با پاسخنامه تهیه شده است.